السلام اي دختر شاه نجف السلام اي صابر صحراي طف السلام اي چادر زهرا به سر السلام اي نور خورشيد و قمر السلام اي مقتداي عالمين السلام اي خواهر خوب حسين خوش آمدي... آري خوش آمدي، اي بانوي شجاعت و اي زينت پدر! اي آبروي روي علي، و اي عشق فاطمه! ديدگان خويش را که گشودي، زهره و ناهيد در اندرون آبي حيدر و زهراي پاک درخشيد. خوش آمدي، اي اميد حيدر و آرزوي مادر! اي زبان يکتا گوي خداي بيهمتا! اي سرو پاکباز! عالم فداي تو که غرق عنايتي. اي «عالمه غيرمعلّمه»، استادِ بي استاد. مروري کوتاه بر زندگي حضرت زينب (س) حضرت زينب (س) درپنجم جمادي الاول سال پنجم هجري از مادري چون فاطمه زهرا (س) متولد شد و در دامان ايشان، پيامبر اسلام (ص) و حضرت علي (ع) پرورش يافت. ستاره درخشانى در آسمان تقوا طلوع کرد; گوهر گرانبهايى در معدن فضيلت و انسانيت تکون يافت و در اصلاب شامخه و ارحام مطهره نگهدارى شد. نوگلى بويا در گلستان شرافت و بزرگوارى نمو يافت; نوزادى پاک در آغوش پاکيزه ترين مادران چشم گشود. کودکى در دامان با فضيلت ترين بانوى عالم پرورش يافت. دخترى که دانشمندترين اساتيد به تربيتش همت گماردند. بانويي که در ساده ترين و بى آلايش ترين زندگى ها رشد کرد و در تمام شوون زندگى، پيوسته با واقعيت و حقيقت سروکار داشت و هرگز با زندگى خيالى و پندارى ارتباطى حاصل نکرد و در مکتب مقدسى که در جهان بشرى نظير نداشت، عالىترين تعليمات را فراگرفت و مورد عنايت مخصوص خاتم انبياء الهي داشت و هر روز درس جديدى ازدانش و بينش و تقوا و فضيلت مى آموخت و با هوش سرشار و استعداد فوق العاده، همه آن تعليمات مقدس را در خزينه دل مى اندوخت و پياپى، خود را براى گرفتن درسهاى بالاتر،آماده مى نمود; شاگردى که در محيط تحصيلى خود هيچگونه رادع و مانعى نداشت و هر روز بهتر از ديروز بر نردبان ترقى و تعالى صعود مى کرد. خردمند بانويى که از آغاز عمر در مرکزحوادث بزرگ و پيش آمدهايى که در تحولات زندگى بشر، داراى بزرگترين تاثير بوده،جاى داشت و از نزديک، با هوشى سرشار و نظرى دقيق به حقيقت آن حوادث پى مى برد و موقعيت شخصيتهاى رحمانى و شيطانى را، که در برابر يکديگر قرار گرفته بود; تشخيص مى داد و تاثير هرکدام را به خوبى درک مى کرد و از راز پيروزى اين و رمز شکست آن آگاه بود و موفقيت هاى ابدى را که در آغاز با شکست صورى جلوه گر مى شد، از شکست قطعى، که در ابتدا با موفقيت پندارى همراه بود، تميز مى داد. حضرت زينب (س) بزرگ بانوي جهان اسلام، بيدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانش هاي دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " داناي بدون آموزگار و فهميده بدون فهماننده " بود. الگوي راستين وي، بانوي دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وي بوده است. زينب (س) در دامان پرمهر و معنويت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامي و قرآني سيراب گشت. رسالت راستين زينب(س) هنگامي آغاز گرديد که پس از به شهادت رسيدن امام حسين (ع) و هفتاد و دو تن از يارانش با ايراد سخنان آتشين به بيدارگري مردم کوفه و ستيز با ستمکاران و يزيديان پرداخت. پس از واقعه خونبار کربلا نقش ايشان روند تازه تري يافت. آن حضرت در اين دوران ضمن حضور در کاروان اسراي کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگري ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوي خاندان اميه پرداختند. آن حضرت در اين دوران سخت با حضور در کاخ برخي حکمرانان جور زمان مانند يزيد و ابن زياد، با تاکيد برحقانيت طريق آل محمد بر سخنان و تبليغات مسموم خاندان اميه درباره بني هاشم خط بطلان کشيدند. حضرت زينب سلام ا... عليها، شيرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمري دفاع از طريق حقه ولايت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گراميشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، به ديدار حق شتافتند و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همان جا دفن گرديد. سفرهاي هشتگانه زينب کبري عليهاالسلام تن دادن به کوران سفرها، از جهتي لازمه ترقي و تکامل انسان است، و اين مرحله آزمودگي و سازندگي، ارمغانها به دنبال دارد، چنان که يک راز آزمودگي و آبديدگي قهرمان داستان ما حضرت زينب عليهاالسلام را همين معني بايد دانست، بدين لحاظ، مناسب خواهد بود که به مسافرتهاي هشتگانه حضرت زينب عليهاالسلام به طور خلاصه مروري داشته باشيم: 1- از مدينه به کوفه در سال 36 هجري، که حدود 30 سال از عمر زينب عليهاالسلام ميگذشت، اين بانوي بزرگ، به همراه پدر و ساير اعضاء خانواده خود وطن اصلي خويش «مدينةالرّسول» را ترک نمود، و در حالي که با عزت و جلال همچون شمعي پروانگان برادرها و کسان خود را گرد خويش داشت، و نيز «عبدالله» شوهر عاليمقام او، وي را همراهي ميکرد، به «کوفه» مرکز حکومت اسلامي سفر کرد. آري، «اين مسافرت زينب» حدود پنج سال طول کشيد، و در اين مدت دختر بزرگ اميرالمومنين، از طرف بزرگان و مردان نظامي و سياسي، مورد احترام فراواني بود، خانه او براي بيچارگان و تهيدستان و فقراء و افراد ناتوان اجتماع مأمن و پناهگاه مطمئني بود، و حتي بانوان افراد ثروتمند و سرشناس کوفه هم، براي تحصيل علم و آموختن تفسير قرآن و آشنايي با معارف نوراني اسلام، در کلاسهاي درس و تفسير او شرکت ميجستند و زينب مرجع ديني بانوان و آموزگار آنان محسوب ميگرديد. مدت اقامت هشت روزه سفر زينب به کوفه که به خاطر سختيها و تلخيهاي فراوان، بسيار دردناک و طاقتفرسا بود، و به اندازه ماهها جلوه ميکرد، سپري شد، و آنطور که از تاريخ به دست ميآيد، با پيمودن سيزده روز فاصله بين کوفه و شام، در روز اول ماه صفر سال 61 هجري، آن حضرت با کاروان اسيران خاندان پيغمبر، به شهر شام وارد شدند. 2- از کوفه به مدينه مدت اقامت و سکونت زينب کبري عليهاالسلام در کوفه، حدود پنج سال بيشتر طول نکشيد، و علي عليه السلام پدر زينب به خاطر به کارگيري دقيق احکام دين و اجراي عدالت، به دست «ابن ملجم» جنايتکار، در محراب مسجد کوفه در شب نوزدهم رمضان سال چهلم هجري مجروح شد، و بعد از سه روز شربت شهادت نوشيد، و زينب و ساير فرزندان و بازماندگان خود را به سوگ دردناکي نشانيد. آنگاه هم که امام حسن برادر بزرگ زينب عليهماالسلام عهدهدار امامت و خلافت اسلامي گرديد، از اين موقعيت شش ماه بيشتر نگذشت که امام حسن عليه السلام به خاطر نامساعد بودن اوضاع جامعه براي مبارزه با «معاويه» و قطع کردن ريشه فساد و تباهي، وي ناچار شد «صلح پيشنهادي معاويه» را بپذيرد، و پس از صلح هم چون از طرفي براي ماندن در کوفه ضرورتي احساس نميشد، و از طرف ديگر از سوي معاويه و عناصر پيمان شکن و خود فروخته، براي خود احساس خطر ميکرد، ناچار امام حسن عليه السلام به همراه ساير «بنيهاشم» و بستگان خود، و از جمله زينب عليهاالسلام، کوفه را ترک گفت، و به «شهر مدينه» باز گشتند. 3- از مدينه به مکه زينب عليهاالسلام پس از بازگشت از کوفه، حدود ده سال در مدينه پيامبر صلي الله عليه و آله که همگان بدان عشق ميورزند اقامت گزيد، از طرفي به زندگي تقريباً آرامي دست يافت و از طرف ديگر شاهد کارشکنيهاي دشمنان و محروميت و مظلوميت برادرش امام حسن عليه السلام و سرانجام مسموميت او به دست مزدور معاويه - همسر آن حضرت - و خلاصه شهادت آن امام معصوم بود، و در غم از دست دادن برادر سوگوار گشت. اما طولي نکشيد که در شب يکشنبه 28 رجب سال 60 هجري به همراه کاروان برادر خود امام حسين عليه السلام بر اساس يک مسئوليت الهي، هجرت و مسافرت خود را از مدينه آغاز کرد، و پس از 6 روز طي مسير، در سوم شعبان همان سال به مکه وارد گرديد. البته توجه داريم که اکنون سن و سال زينب عليهاالسلام به حدود 55 سال رسيده است و داراي همسر و پنج فرزند است. مدت اقامت حضرت زينب در مکه و کنار حرم الهي، به همراه کاروان خاندان امام حسين عليه السلام و بنيهاشم، چهار ماه و پنج روز طول کشيد، و اين مدت با وضع مجلل و آبرومندانه و قهرمانانهاي برگزار شد. 4- از مکه به سوي عراق بالاخره حضرت حسين عليه السلام تصميم گرفت مکه و خانه خدا را از روي ناچاري ترک بگويد، زيرا از طرفي ميبايست مبارزه خود را عليه «حزب اموي» ادامه دهد، و از طرف ديگر ماندن در مکه، به خاطر ناامنياي که دشمن به وجود آورده بود - و حتي بيم ترور امام حسين عليه السلام ميرفت و مبارزه ناکام ميماند - مجاز نبود. بدين خاطر امام حسين و خاندانش و همچنين زينب شجاع، در روز هشتم ذيالحجه سال 60 هجري، موسوم به «روز ترويه» در حالي که خروج و مسافرت او موج سوال و نگراني را در ميان حجاج به وجود آورده بود، سرزمين حرم را که همگان بدان شتافته بودند، با يک دينا ايمان و عظمت، به سوي «عراق» که شيعيان او را بدان دعوت کرده بودند، ترک گفت، و زينب نيز همچنان در معيّت اين کاروان راه سفر در پيش گرفت. 5- از کربلا به کوفه مسافرت پنجم حضرت زينب عليهاالسلام قصهها دارد، و با همه سفرهايي که تاکنون رفته از هر جهت داراي تفاوتهايي است. مدت اقامت زينب در کربلا از 9 روز تجاوز نميکند، محل اقامت زينب را صحراي سوزان کربلا تشکيل ميدهد، فضاي آن سرزمين را رعب و وحشت و هياهوي جنگ و خونريزي فرا گرفته است، زينب با اجبار و اکراه کربلا را ترک ميگويد، و غير از اين که براي کوچ کردن، ديگر برادران و فرزندان و عزيزان خود را - که آنان را در راه خدا قربان کرده - براي سرپرستي و محافظت در کنار خود ندارد، در چنگال چکمهپوشان مزدور و خونآشام «حزب اموي» به همراه زينالعابدين بيمار، و تعدادي از خواهران و دختران و بازماندگان شهيدان کربلا، در قالب کاروان اسيران در روز يازدهم محرم از کربلا به سوي «کوفه» روانه گرديد. 6- از کوفه به شام مدت اقامت هشت روزه سفر زينب به کوفه که به خاطر سختيها و تلخيهاي فراوان، بسيار دردناک و طاقتفرسا بود، و به اندازه ماهها جلوه ميکرد، سپري شد، و آنطور که از تاريخ به دست ميآيد، با پيمودن سيزده روز فاصله بين کوفه و شام، در روز اول ماه صفر سال 61 هجري، آن حضرت با کاروان اسيران خاندان پيغمبر، به شهر شام وارد شدند. 7- از شام به مدينه مسافرت هفتم حضرت زينب عليهاالسلام از شام به مدينه آغاز ميگردد، و پس از يک توقف هشت روزه دردمندانه در مرکز حکومت «يزيد بن معاويه»؛ آن حضرت به همراه امام زينالعابدين عليه السلام و ساير بانوان و کودکان از آل پيامبر، خود ميتوانند تصميم بگيرند که - از سفر کربلا و مراحل بعد از آن، که تا آن تاريخ جمعاً شش ماه و ده روز طول کشيده بود - به وطن خويش و مدينة الرسول مراجعت کنند. 8- از مدينه به...؟ از اين که پس از بازگشت از سفر کربلا، زينب کبري چه مدتي در مدينه اقامت داشته است؟ اطلاع تاريخي دقيقي در دست نيست، اما آنچه از وضع ظاهر به دست ميآيد، اين اقامت، مدت چند ماه بيشتر نبوده است، و حضرت زينب عليهاالسلام ناچار ميشود وطن مألوف و شهر جدّ خويش را براي هميشه ترک بگويد، و به قول بعضي به خاطر قحطي و خشکسالي مدينه، در سرزمين شام که شوهرش عبدالله املاک و دارايي فراواني داشت اقامت گزيند يا همانطور که ديگران نوشتهاند: وقتي ماندن زينب در مدينه، با گزارش «والي مدينه» و نظريه «يزيد» خطرناک و آشوب آفرين تشخيص داده شد، قرار شد که آن بانوي بزرگ از مدينه تبعيد گردد، و آنگاه خود براي اقامت اجباري «مصر» را انتخاب کرد، و در آن شهر اقامت گزيد تا سرانجام شمع وجودش به بستر خاموشي گراييد، و جان به جان آفرين تسليم کرد. فضائل و مناقب حضرت زينب عليهاالسلام 1- زينت پدر معمولا پدر و مادر نام فرزند را انتخاب مىکنند، ولى در جريان ولادت حضرت زينب عليهاالسلام والدين او اين کار را به پيامبراسلام جد بزرگوار آن بانو، واگذار نمودند. پيامبر (ص) که در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنيدن خبر تولد، سراسيمه به خانه على عليه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسيد، آن گاه نام زينب (زين + اب) را که به معناى «زينت پدر» است براى اين دختر انتخاب نمود. 2- علم الهى مهمترين امتياز انسان نسبت به ساير موجودات - حتى ملائکه - دانش و بينش اوست و برترين علمها، علمى است که مستقيما از ذات الهى به شخصى افاضه شود، يعنى داراى علم «لدنى» باشد. زينب عليهاالسلام به شهادت امام سجاد عليه السلام داراى چنين علمى است، آن جا که به عمهاش خطاب کرد و فرمود:« انت عالمة غير معلمة وفهمة غير مفهمة ؛ تو بي آنکه آموزگاري داشته باشي؛ عالم و دانشمند هستي.» 3- عبادت و بندگى حضرت زينب عليهاالسلام ازعاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هيچ مصيبتى او را از عبادت باز نداشت. امام سجاد عليه السلام فرمود:« عمهام زينب در مسير کوفه تا شام همه نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مىنمود و در بعضى منازل از شدت گرسنگى و ضعف، نشسته نماز مي گزارد.« امام حسين عليه السلام که خود معصوم و واسطه فيض الهى است هنگام وداع به خواهر عابدهاش مىفرمايد:« خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مکن!» اين نشان از آن دارد که اين خواهر، به قله رفيع بندگى و پرستش راه يافته و به حکمت و هدف آفرينش دست يازيده است. 4- عفت و پاکدامنى عفت و پاکدامنى، برازنده ترين زينت زنان، و گران قيمت ترين گوهر براى آنان است. زينب عليهاالسلام درس عفت را به خوبى در مکتب پدر آموخت، آن جا که فرمود:» مجاهد شهيد در راه خدا، اجرش بيشتر از کسى نيست که قدرت دارد اما عفت مىورزد،- يعني قدرت انجام گناه را دارد ولي از آن دوري مي کند- نزديک است که انسان عفيف فرشتهاى از فرشتگان باشد.« زينب کبرى عفت خويش را حتى در سخت ترين شرايط به نمايش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خويش پاى مىفشرد. مورخين نوشتهاند: « او صورت خود را با دستش مىپوشاند چون روسريش از او گرفته شده بود.» 5- ولايت مدارى زينب عليهاالسلام که حضور هفت معصوم را درک کرده، در تمامى ابعاد ولايت مدارى (معرفت امام، تسليم بى چون و چرا بودن، معرفى و شناساندن ولايت، فداکارى در راه آن و) ... سر آمد است. 6- روحيه بخشى در مسافرتها و نيز در حوادث تلخ، آن چه بيش از هر چيز براى انسان لازم است، روحيه و دلگرمى است. يکى از بارزترين اوصاف زينب عليهاالسلام روحيه بخشى اوست. او بعد از شهادت مادر، روحيه بخش پدر و برادران بود، در شهادت برادرش امام حسن عليه السلام نقش مهمى را براى تسلاى بازماندگان ايفا کرد. پس از شهادت امام حسين عليه السلام و در طول دوران اسارت، اين صفت نيکوى زينب بيشتر ظهور کرد. او پيوسته ياور غمديدگان و پناه اسيران بود. 7- صبر يکى از بارزترين اوصاف انسانهاى کامل، صبر و بردبارى در فراز و نشيبهاى روزگار و تلخىهاى دوران است. قرآن کريم در آيات متعددى به صابران بشارت داده و پاداشهاى فراوان آنها را يادآورى نموده است. زينب عليهاالسلام از اين جهت در اوج کمال قرار دارد. در زيارتنامه آن حضرت مىخوانيم:« ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند. 8- ايثار زينب مجلله دراين صفت نيز گوى سبقت را از ديگران ربوده است. او براى حفظ جان ديگران، خطر را به جان مىخرد و در تمام صحنهها، ديگران را بر خود مقدم مىدارد. او در ماجراى کربلا حتى از سهميه آب خويش استفاده نمىکرد و آن را نيز به کودکان مىداد. در بين راه کوفه و شام، با اين که خود گرسنه و تشنه بود، ايثار را به بند کشيده و آن را شرمنده ساخت. 9- شجاعت و شهامت از صفات بارز پروا پيشگان اين است که خدا در نظر آنان بزرگ و غير او در نظرشان کوچک، حقير و فاقد اثر مىباشد. امام على عليه السلام مىفرمايد:« خالق در جان آنان بزرگ است، پس غير او در چشمشان کوچک مىباشد.» سّر شجاعت اولياى الهى نيز در همين است. زينب که خود چنين ديدى دارد، و در خانواده شجاع تربيت شده است، از شجاعت حيدرى بهره مند است. او « شير زن هاشمى» لقب گرفته است.» 10- فصاحت و بلاغت زينب بدون آن که دوره ديده و يا تمرين خطابه کرده باشد و در حال تشنگى، گرسنگى، خستگى اسارت، و از نظر روانى داغ دار، آواره و تحقير شده با کسانى سخن مىگويد که نه تنها با او هماهنگ نيستند بلکه حتى سنگ و خاکروبه بر سر او ريختهاند، با اين حال صداى زينب بلند مىشود که:«اى مردم کوفه! اى نيرنگ بازان و بى وفايان . . .» سخنان زينب عليهاالسلام چنان بود که وجدان خفته مردم را بيدار کرد و صداى گريه از زن و مرد و پير و جوان و خردسال بلند شد. زينب کبري سلام الله عليها در کلام معصومين رسول خدا صلي الله عليه و آله : هر کسى که بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسين گريه کند. حضرت زهرا سلام الله عليها: محبت دخترم زينب به حسين بي نهايت است، که بي ديدار حسين آرام نمي گيرد. اگر بوي حسين را نشنود، قالب تهي مي کند. رسول خدا صلي الله عليه و آله : وصيّت مي کنم حاضرين و غائبين امّت را که اين دختر را به حرمت پاس بدارند، همانا وي مانند خديجه کبري است. |
||